معمولاً جامعه را در اولين تقسيمبندي به چند نهاد اصلي تقسيم ميكنند. نهاد خانواده، نهاد آموزش، اقتصاد، حكومت و دين و در جوامع پيشرفته نهاد علم نيز در سده اخير به نهادهاي اجتماعي اضافه شده است. نهاد خانواده يكي از نهادهاي مهم اجتماعي است كه با ازدواج آغاز ميشود. بنابراين، ازدواج از آنجا كه مراسم آغازين اين نهاد مهم اجتماعي است اهميت بنيادين و پايهاي دارد. سنگ بناي نهاد خانواده در ازدواج گذاشته ميشود و ما از ديرباز معتقد بودهايم كه:
خشت اول چون نهد معمار كج / تا ثريا ميرود ديوار كج
ما در انتخاب خانوادهاي كه در آن به دنيا آمدهايم هيچ گونه اختياري نداشتهايم، اما معمار خانواده آتي خود خواهيم بود. هرچند ازدواج همهي امر خانواده نيست اما خشت اول و سنگ بناي خانواده است. بنابراين يكي از مهمترين مسايل در نهاد خانواده، ازدواج و مسايل پيرامون آن است. ازدواج يك نقطه عطف در زندگي انسان است و يكي از مهمترين تصميمات طول زندگي فرد است. با ازدواج خانواده تشكيل ميشود و نظام خويشاوندي شكل ميگيرد و نسل بقا مييابد.
ازدواج موفق پايه و بنياني عالي براي ايجاد خانوادهاي شاد و مستحكم است و «هيچ چيزي در جهان نميتواند زندگي انسانها را شادابتر و بهتر كند مگر افزايش ازدواجهاي موفق» (ديويد ميس، 2000 ) حتي استحكام يك كشور با استحكام خانوادهها همبستگي دارد (زابو، 1997).
ازدواج در زمرهي پيچيدهترين روابط انساني است (ساروخاني، جامعهشناسي خانواده). ازدواج برخوردي شگفت ميان فرهنگ و طبيعت يا قواعد اجتماعي و كشش جنسي است (كلودلوي اشتراوس به نقل از ساروخاني). ازدواج فرايندي است از كنش متقابل بين يك مرد و يك زن كه برخي شرايط قانوني را تحقق بخشيدهاند و مراسمي براي برگزاري زناشويي خود بر پا داشتهاند (جي، كارلسون، 1963). ازدواج داراي ابعاد اقتصادي ـ اجتماعي، فرهنگي و بين فردي است (كميته خانواده استراليا، 1996).
تيرهي ابتدايي، منشأ خانوادهي باستاني است (مظاهري، خانواده ايراني). ايرانيان در سر آغاز به تيرههايي بخش ميشدند. چندي ديگر اين گروهها منشأ خانوادهها و قبيلهها شدند (همان منبع). در جريان دوره هزار و دويست، سيصد سالهاي كه از زرتشت تا روزگار خسروان ادامه يافت «تيره»، رفته رفته حجم قديم و انسجام خود را از دست داد. خانوادهي بزرگ، كهنترين نمونه نوعي است كه ميشناسيم. تركيب آن از اين قرار است كه در ملكي موروث كه قابل انتقال نيست پدر و مادر، فرزندان، نوادگان، برادران، خواهران، عروسان، دامادان، عموزادگان، عمهزادگان، داييزادگان، خالهزادگان و بستگان ديگر زير نظر رئيسي واحد، پيرامون اجاقي واحد و براي برگزاري آييني واحد و پرستشي واحد، در زير سقفي واحد گرد ميآمدند. اين گروه، گروهي است كه از تيره پديد آمده است. در دورهي ساساني در قرن ششم ميلادي خانواده با پدر و مادر و فرزندان حجمي بسيار كمتر از حجم نمونه تيرهاي خود دارد و ميتوان گفت در آن وقت به سادهترين صورت خويش در آمده است (همان منبع). سادهترين و اولين نمونهي خانوادهي ايراني در دورهي پيش از اسلام، در قرن ششم ميلادي در گرما گرم سلطنت ساسانيان پديدار شد (همان منبع). زناشويي بيش از هرچيز اهميتي مذهبي دارد. ازدواج كه رسم و طريقهي خدايي است براي فرد ايراني همانگونه كه تقرب به اهورا مزدا تكليف واجب شناخته ميشود، تقديسي لازم و واجب است (همان منبع). آيين زرتشت عزبها را از آغوش خود ميراند و حرامزادهها از هرگونه وراثتي بيبهره بودند. در دورهي ساساني دولت هر سال عده بسياري از دوشيزگان بيچيز و ندار را به زني ميداد و پيش از اين كار، براي آنها جهيزيه فراهم ميآورد (همان منبع).
با پذيرش اسلام توسط ايرانيان، سنتها و آيين ازدواج نيز تحت تأثير اسلام قرار گرفت. اسلام بر امر ازدواج اهتمام بسيار دارد. آيات قران و احاديث پيامبر دليل روشني بر اين توجه و اهتمام است. قرآن ميفرمايد:
زنان بيشوهر و مردان مجرد از خودتان را و مؤمنان از غلامان خود و كنيزانتان را عقد ازدواج ببنديد، اگر تهي دست باشند، خداوند از فضل و كرم خويش بينياز گرداندشان كه خداوند فراخي بخش و داناست (نور ـ 32).
و كساني كه اسباب ازدواج نيابند بايد خويشتنداري كنند تا آنكه خداوند از فضل و كرم خويش توانگرشان كند… (نور ـ 33).
زنان پليد درخور مردان پليدند و مردان پليد درخور زنان پليد و زنان پاك شايسته مردان پاكاند و مردان پاك شايسته زنان پاك، آنان (عايشه و صفوان) از آنچه كه ميگويند به دورند، آنان آمرزش و روزي فراواني (در بهشت) دارند (نور ـ 26).
پيامبر اسلام ميفرمايد:
- ازدواج سنت من است.
- در اسلام هيچ بنايي نزد خداوند محبوبتر از ازدواج نيست.
- اي جوانان! بر شما باد ازدواج!
- بر شما باد كه همسر ديندار انتخاب كنيد.
- بيهمسرانتان را همسر دهيد زيرا خداوند اخلاق آنان را نيكو ميگرداند و رزق آنها را وسعت ميدهد و بر مروتهاي آنان ميافزايد.
- كسي كه ازدواج را از ترس فقر و ناداري ترك كند، همانا به خداوند گمان بد برده است، زيرا خداوند ميفرمايد: اگر فقير باشند، خداوند با فضل و رحمت خويش آنان را بينياز ميسازد.
- با كسي كه اخلاق و دين او مورد پسند باشد ازدواج كنيد و اگر چنين نكنيد فتنه و فساد بزرگي در زمين بوجود خواهد آمد.
- با خانوادهي شايسته ازدواج كنيد، چرا كه عرق تأثير ميگذارد.
- پيامبر اكرم (ص) براي سخنراني برخاست و فرمود: اي مردم بپرهيزيد از سبزههاي منجلاب! سؤال شد: اي پيامبر خدا سبزههاي منجلاب چيست؟ فرمود: زن زيبايي كه در خانوادهاي ناشايست رشد كرده باشد.
- آنكه شراب خوار است وقتي به خواستگاري ميآيد، نبايد به او دختر داد.
- ازدواج را آشكار كنيد و خواستگاري را پنهان كنيد .
- امير المومنين (ع) فرمود: بپرهيزيد از ازدواج با احمق! زيرا مصاحبت و زندگي با او بلاست و فرزندانش نيز تباه ميشوند.
- امام رضا ميفرمايد: اگر درباره ازدواج دستوري از خدا و پيامبر هم صادر نشده بود، همان فوايدي كه خدا در آن نهاده كافي بود كه خردمندان را بدان ترغيب كند.
همانگونه كه در آغاز گفتيم ازدواج خشت بناي خانواده است و در صورتي كه بخواهيم در خانواده با مشكلات كمتر و آسيبهاي كمتري روبرو باشيم، نياز هست كه به امر ازدواج توجه كنيم. توجه به ازدواج توجه به خانواده است. يكي از مهمترين كارهايي كه ميتوانيم انجام دهيم آموزش است. اما آيا ازدواج نياز به آموزش دارد؟! آيا اجداد و نياكان ما براي ازدواج آموزش ميديدند كه ما الآن نياز به آموزش داشته باشيم؟ و آيا اين مسأله اينقدر جدي است كه بايد براي آن آموزش ديد؟!
ما معتقديم كه ازدواج نياز به آموزش دارد و اجداد و نياكان ما هم اين آموزش را ميديدند. آنها از طريق ارتباطات چهره به چهره و مشاهدهي رسومي كه تا حد بسيار زيادي انعطاف ناپذير بود و به دليل سادهتر بودن زندگي، آموزش موردنياز خود را از محيط خود دريافت ميكردند.
اما در دنياي جديد و دايم در حال تغيير و تحول فعلي، با رسوم بسيار منعطف و برخي اوقات حتي اضمحلال رسوم سنتي، با وجود زمان اندكي كه اعضاي خانواده با هم هستند و تعداد نفرات كمتري كه با هم زندگي ميكنند، ما نياز داريم كه براي ازدواج آموزش ببينيم و دربارهي آن ياد بگيريم.
براي اينكه به لزوم اين آموزش اندكي واقعبينانهتر نگاه كنيم، ازدواج را با چند مسألهي ديگر زندگي روزمره مقايسه ميكنيم.
گرفتن گواهينامهي رانندگي در مقايسه با عقد ازدواج
براي گرفتن گواهينامهي رانندگي شما لازم است كه سه مرحلهي زير را طي كنيد.
- معاينهي چشم و آزمون بينايي
- امتحان آييننامه و قوانين رانندگي
- امتحان رانندگي و اثبات مهارت رانندگي
اما براي عقد ازدواج تنها حضور در يك دفتر ثبت ازدواج همراه با دو شاهد و اجازهي پدر دختر يا جد پدري (و در صورت عدم اجازهي پدر يا جد پدري با موافقت دادگاه) و پرداخت هزينهي ثبت شما ازدواج ميكنيد. البته حضور دو شاهد و اجازهي پدر يا جد پدري دختر تنها در كشورهاي اسلامي مرسوم است وگرنه در كشورهاي غيراسلامي افراد تنها با پرداخت هزينهي ثبت ازدواج بدون هيچ كار ديگري ميتوانند ازدواج كنند.
رانندگي بد در بسياري از موارد موجب خسارتهاي فيزيكي و عاطفي وحشتناكي ميشود، اما آيا ازدواج بد و نهايتاً طلاق، خسارتهاي عاطفي، ارتباطي، مالي، افزايش تعداد كودكان تك سرپرست يا بيسرپرست و غيره را در پي ندارد؟
ما بر اين باوريم كه هر چه تقاضاي ازدواج در جامعه بيشتر شود، شادابي و سرزندگي در جامعه افزونتر خواهد شد. اما عقد ازدواج در دنياي جديد نياز به پيشزمينههايي دارد كه لازم است به آنها بپردازيم. اين پيشزمينهها در قياس با گرفتن گواهينامهي رانندگي به نظر ما عبارتند از :
- آزمون بينشي براي اثبات كفايت و رشد متناسب بينش فرد در مورد ايجاد يك خانواده.
- گذرانيدن آزموني دربارهي آشنايي با مشكلات و انتظارات ازدواج و قوانين حاكم بر زندگي مشترك.
- گذرانيدن آزمون عملي در جهت اثبات مهارتهاي ارتباط مثبت و مهارتهاي حل تعارض.
آيا باور داشتن به چنين نيازي ابلهانه يا حداقل آرمانگرايانه است؟ ما چنين نميانديشيم و به عنوان خانواده درمانگر، مشاور وروانشناس كه با صدها نفر از مردماني مصاحبه و مشاوره كردهايم كه از تباهي ناشي از ازدواج نامتناسب و ازدواج بد آزار ديدهاند، بر اين باوريم كه اگر جامعهاي ميتواند يك نظام حداقلي براي تربيت رانندگان جديد به اجرا درآورد، بيترديد ميتواند و لازم است كه نظام عاقلانهاي براي تربيت همسران جديد، والدين جديد و خويشاوندان جديد طراحي و تنظيم نمايد. به نظر ما غفلت از چنين امري خسارت بزرگي به دنبال خواهد داشت.
صرف وقت براي برگزاري مراسم ازدواج در قياس با يادگيري دربارهي ازدواج
مقايسهي جالب ديگري كه ميتواند به روشن شدن موضوع كمك كند، وقت و پولي است كه افراد براي برگزاري و انجام مراسم عروسي كه تنها يك يا دو روز به طول ميكشد صرف ميكنند، در حالي كه براي خود ازدواج كه يك عمر به طول ميانجامد نه تنها چنان پولي صرف نميكنند، حتي حاضر به صرف وقت هم براي آن در بسياري از موارد نيستند. ”ديويد اولسون“ ميگويد:
آنها انرژي زيادي را براي انتخاب كيك عروسي صرف ميكنند، كيكي كه توسط ميهمانان گرسنه طي چند دقيقه مصرف ميشود حال آنكه بايد انرژي خود را براي آموختن اصول پوياي ازدواج و بالا بردن مهارتهاي لازم براي همسرشدن و پدر يا مادر شدن به كار ببندند و متأسفانه اين اشتباه بزرگ جوانان ماست.
برنامهريزي براي شغل و حرفه در قياس با ازدواج
مقدار وقتي كه صرف آمادگي براي يك كار يا حرفه ميشود معمولاً بسيار زياد است. مثلاً اگر بخواهيد مهندس شويد، به غير از اينكه بايد دوازده سال دورهي تحصيلي را طي كرده باشيد، لازم است كه پس از قبولي در كنكور دانشگاهها، چهار سال نيز به طور اختصاصي در مورد رشتهي مهندسي مورد نظرتان تحصيل كنيد.
بعد از تحصيلات دانشگاهي زماني كه شاغل شويد، به زودي در مييابيد كه سالها طول ميكشد تا پس از تجربه آموزي و آموزشهاي تخصصي ديگر بتوانيد شايستگي لازم را در حرفه و كار خود بدست آوريد.
همه ميدانند كه پيشرفت شغلي و حرفهاي مسيري طولاني و پر پيچ و خم است كه به تلاش نياز دارد، اما كمتر فردي هست كه در مورد صرف وقت و تلاش براي پيشرفت در شغل خود اهمال كند و آن را ناديده انگارد. خلاف چنين رويكردي نسبت به شغل و حرفه و پيشرفت و موفقيت شغلي، در مورد ازدواج چنين ديدگاهي در جامعهي ما و اكثر جوامع بشري ملاحظه نميشود.
در جامعهي ما براي ازدواج كافي است كسي را در نظر بگيريد. اگر «عاشق» هم بوديد كه چه بهتر و اگر هم نبوديد اشكالي ندارد با هم طي چند جلسه آشنا خواهيد شد و بعد هم ازدواج خواهيد كرد و روز بزرگ كه فرا رسيد مراسمي با شكوه برگزار خواهيد كرد كه هر چه با شكوهتر باشد بهتر است. بعد از آن همسران هستند و راهنمايي اندك و كمبود آموزش و تجربه كه گاه تا پايان زندگي ادامه خواهد يافت.
لازم است به ازدواج حداقل در حد هر برنامهي مهم ديگري نگاه كرد چه رسد به اينكه ما معتقديم يكي از مهمترين برنامههاي زندگي هر فرد ازدواج اوست.